فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 842

1. گرفتم ملک جان الحمدالله

2. گذشتم از جهان الحمدالله

3. چه جان و چه جهان چه ملک و چه ملک

4. شدم تا جان جان الحمدالله

5. مکان را در نوردیدم بهمت

6. شدم تا لامکان الحمدالله

7. برون کردم سر از عالم نهادم

8. قدم بر آسمان الحمدالله

9. ز مهر فانیان دل بر گرفتم

10. شدم از باقیان الحمدالله

11. ز محکومان بریدم رو نهادم

12. سوی آن حکمران الحمدالله

13. ز چاه طبع یوسف وار رفتم

14. بسوی مصر جان الحمدالله

15. ز خوف عقل یونس وار جستم

16. بصحرای عیان الحمدالله

17. ز بود فیض و نابودش برستم

18. نه این ماند و نه آن الحمدالله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با این همه آن رنج شما گنج شما باد
* افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
شعر کامل
مولوی
* تا غنچه به باغ از دهن تنگ تو دم زد
* عطار صبا مشک ختن در دهنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی