فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 927

1. جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی

2. کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی

3. ای مرگ پردهٔ تن از روی جان برافکن

4. تا دل ز دوده گردد از زنگ زندگانی

5. بیدوست گر سرا آری‌ای عمر من بفردا

6. سر بر ندارم از خشت از ننگ زندگانی

7. در زندگی نچیدم هرگز گلی از آنروی

8. یا رب مباد مرگم در رنگ زندگانی

9. عیش مکدر تن بر عیش صاف جان زد

10. بشکست آیئنه جان از سنگ زندگانی

11. دل تنگ شد زرنگش در ننگ صلح و جنگش

12. یا رب خلاصیم ده از چنگ زندگانی

13. این نیم جان خود را در راه دوست در باز

14. تا چند باشی ای فیض در ننگ زندگانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز
* بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* عالم شهر گو مرا وعظ مگو که نشنوم
* پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم
شعر کامل
سعدی
* تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
* همه شب ذکر تو می‌رفت و مکرر می‌شد
شعر کامل
سعدی