فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 156

1. همان که چشم تو را طرز دل‌ربایی داد

2. دل مرا به نگاه تو آشنایی داد

3. پس از شکستن دل کام دادی‌ام آری

4. به تن درست نباید که مومیایی داد

5. به یاد شمع رخت آهی از دلم سر زد

6. که در دل شب تاریک روشنایی داد

7. نهاد عمر من آن روز زد به کوتاهی

8. که کام بوالهوسان زلفت از رسایی داد

9. چه شاهدی تو که زاهد به یک کرشمهٔ تو

10. متاع تقوی و کالای پارسایی داد

11. کجا به شاهی کونین سر فرود آرد

12. کسی که عشق تواش منصب گدایی داد

13. اگر نه با تو یک پرده‌اش فلک پرورد

14. پس از برای چه گل بوی بی وفایی داد

15. چنان ز زلف تو مرغ دلم به دام افتاد

16. که گر بمیرد نتوانمش رهایی داد

17. سزای من که دمی خرم از وصال شدم

18. هزار مرتبه عشق از غم جدایی داد

19. به صیدگاه محبت دل فروغی را

20. غزال چشم تو ذوق غزل سرایی داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
* که روی مردم عالم دوبار باید دید
شعر کامل
صائب تبریزی
* خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
* سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شعر کامل
سعدی
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ