فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 182

1. نرگس که فلک چشم و چراغ چمنش کرد

2. چشم تو سرافکنده به هر انجمنش کرد

3. تا غنچه به باغ از دهن تنگ تو دم زد

4. عطار صبا مشک ختن در دهنش کرد

5. تا گل به هواخواهی روی تو درآمد

6. نقاش چمن صاحب وجه حسنش کرد

7. تا سرو پی بندگی قد تو برخاست

8. دور فلک آزاد ز بند محنش کرد

9. تا لاف به هم چشمیت آهوی حرم زد

10. سلطان قضا امر به خون ریختنش کرد

11. هر خون که به خاک از دم تیغ تو فروریخت

12. فردای جزا کس نتواند ثمنش کرد

13. هر جامه که بر قامت عشاق بریدند

14. عشق تو به سر پنجه قدرت کفنش کرد

15. هر شام دل از یاد سر زلف تو نالید

16. مانند غریبی که هوای وطنش کرد

17. هر کس که به شیرین‌دهنی دل نسپارد

18. نتوان خبر از حال دل کوهکنش کرد

19. با هیچ نشانی نکند سخت کمانی

20. کاری که به دل غمزهٔ ناوک فکنش کرد

21. دردا که ز معشوق نشد چارهٔ دردم

22. تا جذبهٔ عشق آمد و هم درد منش کرد

23. گفتم که دل اهل جنون را به چه بستی

24. دستی به سر زلف شکن بر شکنش کرد

25. زنهار به مست در می‌خانه مخندید

26. کاین بی خبری با خبر از خویشتنش کرد

27. چشمی که به یک غمزه مرا طبع غزل داد

28. نسبت نتوانم به غزال ختنش کرد

29. یاقوت صفت خون جگر خورد فروغی

30. تا جوهری عقل قبول سخنش کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
* وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
شعر کامل
حافظ
* به چشم همت من استخوان بی مغزی است
* سعادتی که زبال هما میسر شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد
* قدر یک ساعته عمری که در او داد کند
شعر کامل
حافظ