فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 223

1. خاکم به ره آن بت چالاک نکردند

2. فریاد که کشتندم و در خاک نکردند

3. من طایفه‌ای بر سر آن کوی ندیدم

4. کز دست غمش جامهٔ جان چاک نکردند

5. من باک ندارم مگر از بی بصرانی

6. کاندیشه از آن غمزهٔ بی‌باک نکردند

7. قومی به وصالش نتوانند رسیدن

8. کز تیر دعا رخنه در افلاک نکردند

9. فردای قیامت به چه رو سر زند از خاک

10. خلقی که در آن حلقهٔ فتراک نکردند

11. شستند به دریای محبت تن ما را

12. لیک از رخ ما گرد غمش پاک نکردند

13. المنة لله که بمردند گروهی

14. کز عشق تو جان دادم، ادراک نکردند

15. غم دست برآورد مگر باده‌فروشان

16. امشب به قدح آب طربناک نکردند

17. کاری که غمش با دل من کرد فروغی

18. از برق فروزنده به خاشاک نکردند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از رشک اشک حاسد تو چون بقم شدست
* از رنج روی دشمن تو چون زریر باد
شعر کامل
انوری
* سعدی حدیث مستی و فریاد عاشقی
* دیگر مکن که عیب بود خانقاه را
شعر کامل
سعدی
* سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگر
* از برای دل ما قحط پریشانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی