فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 242

1. بتان به مملکت حسن پادشاهانند

2. ولی دریغ که بدخواه نیک خواهانند

3. ز اصل پرورش روح می‌دهند این قوم

4. ولی ز فرقت جان سوز جسم گاهانند

5. به جای شیر ز بس خورده‌اند خون جگر

6. هنوز تشنه‌لب خون بیگناه انند

7. کجا کمان سلامت ز عرصه‌ای ما راست

8. که در کمین ز چپ و راست کج کلاهانند

9. به طاق آن خم ابرو شکستگی مرساد

10. که در پناهش پیوسته بی پناهانند

11. گرت ز تیغ کشد غمزه‌اش گواه مخواه

12. که کشتگان ره عشق بی گواهانند

13. فروغی از پی خوبان ماه روی مرو

14. که سر به سر همه بی مهر و دل سیاهانند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز
* زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست
شعر کامل
حافظ
* سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
* بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران
شعر کامل
سعدی
* رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
* جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
شعر کامل
حافظ