فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 335

1. یک باره گر از سبحه در انکار نبودم

2. از زلف بتان صاحب زنار نبودم

3. تا رطل گران از کف ساقی نگرفتم

4. سرمست و سبک روح و سبک بار نبودم

5. روزی ز قضا قسمت من خون جگر بود

6. کز صومعه در خانهٔ خمار نبودم

7. بر مست غم دور فلک دست ندارد

8. ای کاش در این غمکده هشیار نبودم

9. سرمایهٔ سودا اگر این زلف نبودی

10. سودازده در هر سر بازار نبودم

11. وقتی که شدم با خبر از سر دهانش

12. از هستی خود هیچ خبردار نبودم

13. در خواب نیاید گرم آن ماه، عجب نیست

14. کاندر خور این دولت بیدار نبودم

15. از روی تو کی شد که بر آتش ننشستم

16. وز نور تو کی بود که در نار نبودم

17. می رفت فروغی ز سر کویت و می‌گفت

18. کز دست دل ای کاش چنین زار نبودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
* تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
شعر کامل
سعدی
* مشکل است از مردم آزاده دل برداشتن
* از صنوبر کی به افشاندن فتد دل بر زمین؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری