فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 352

1. دوش از در می‌خانه کشیدند به دوشم

2. تا روز جزا مست ز کیفیت دوشم

3. چشمم به چه کار آید اگر ساده نبینم

4. کامم به چه خوش باشد اگر باده ننوشم

5. هم خاک در پیر مغان سرمهٔ چشمم

6. هم زلف کج مغبچگان حلقهٔ گوشم

7. هم چشم سیه مست تو کرده‌ست خرابم

8. هم لعل قدح نوش تو برده‌ست ز هوشم

9. تو مهر درخشنده و من ذرهٔ محتاج

10. تو خانه فروزنده و من خانه به دوشم

11. خون دلم از حسرت یک جام به جوش است

12. آبی به سر آتش من زن که نجوشم

13. تا شانه صفت چنگ زدم بر سر زلفت

14. گه عقده گشاینده گهی نافه فروشم

15. تا مهر تو زد بر لب من مهر خموشی

16. آتش ز سرم شعله کشیده‌ست و خموشم

17. در دایرهٔ عشق تو تا پای نهادم

18. گاهی به خراش دل و گاهی به خروشم

19. گویند که در سینه غم عشق نهان کن

20. در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم

21. فارغ نشوم زین شب تاریک فروغی

22. تا در پی آن ماه فروزنده نکوشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل پرسید که دشوارتر از کشتن چیست
* عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ای روی تو راحت دل من
* چشم تو چراغ منزل من
شعر کامل
سعدی
* دست وفا در کمر عهد کن
* تا نشوی عهدشکن جهدکن
شعر کامل
نظامی