حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 374

1. بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

2. فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

3. اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

4. من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

5. شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم

6. نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم

7. چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش

8. که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم

9. صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز

10. بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم

11. یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد

12. بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم

13. بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه

14. که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم

15. سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز

16. بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وقت گل زان گونه کز گل سبزۀ تر می دهد
* کشتۀ آن غمزه را از خاک نشتر می دهد
شعر کامل
جامی
* قلم نشانهٔ عقل است و تیغ مایهٔ جور
* یکی چو حنظل تلخ و یکی چو شهد شهی
شعر کامل
ناصرخسرو
* همه را هست همین داغ محبت که مراست
* که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
شعر کامل
سعدی