فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 416

1. وقت مرگ آمد ز رحمت بر سر بالین من

2. تلخ شد کام حسود از مردن شیرین من

3. او پی جور و جفا، من بر سر مهر و وفا

4. من به فکر مهر او، او در خیال کین من

5. دلبری رسم وی و عاشق کشی قانون وی

6. عاشقی کیش من و حسرت کشی آیین من

7. کاش آن دیر آشنا با خنجر آید بر سرم

8. تا مگر از دل برآید حسرت دیرین من

9. تنگ شکر تلخ کام از خندهٔ شیرین او

10. گلبن تر سرخ روی از گریهٔ رنگین من

11. چون ز صحن گلستان گلهای رنگین می‌دهد

12. تازه می‌گردد جراحات دل خونین من

13. دوش بوسیدم لب نوشین آن مه را به خواب

14. خواب شیرین چیست تعبیر شب دوشین من

15. گفتم از نیش جدایی جان من بر لب رسید

16. گفت سهل است ار شبی بوسی لب نوشین من

17. گفتم آهنگ جنون دارد دلم، خندید و گفت

18. بایدش زنجیر کرد از طرهٔ مشکین من

19. گر فروغی دیدن خوبان نبودی در نظر

20. هیچ عالم را ندیدی چشم عالم بین من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گیاهی کز حریم خیمۀ لیلی دمد
* خورده آب از چشمه سارِ دیدۀ مجنون بُوَد
شعر کامل
جامی
* جفا مکن که نماند جهان و هرچه دروست
* وفا و صحبت یاران مهربان ماند
شعر کامل
سعدی
* گرچه دست سرو کوتاه است از دامان گل
* سرو بالایی که ما داریم سر تا پا گل است
شعر کامل
صائب تبریزی