قاآنی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 33

1. مست‌ و بیخود سروناز من به‌ صحرا می‌رود

2. با چنین مستی نگه کن تا چه زیبا می‌رود

3. گاه می‌افتد ز مستی گاه می‌خیزد ز جا

4. تا دگر زین رفتنش یارب چه بر ما می‌رود

5. گه تکبر می‌فروشدگه تواضع می کند

6. گاه شرم‌آلوده گاهی بی‌محابا‌ می‌رود

7. او به‌ صحرا می‌رود وز رشک خاک راه او

8. در دو چشم ما ز اشک شور دریا می‌رود

9. هم لب جانبخش دارد هم جمال دلفریب

10. یوسفست این می‌خرامد یا مسیحا می‌رود

11. من هم از دنبال او افتان و خزان می‌روم

12. هرکجا خورشید باشد سایه آنجا می‌رود

13. چون دو زلف خود اگر صدره فشاند آستین

14. همچوگیسو از قفایش می‌روم تا می‌رود

15. بس که هر عضوش به است از عضو دیگر چشم‌ من

16. در سراپای وجودش زیر و بالا می‌رود

17. زلفش آشفته ز مستی رخ شکفته از شراب

18. با رخ و زلفی چنین تنها به صحرا می‌رود

19. مردم این شهر شاهدباز و امردخواره‌اند

20. در چنی شهری چرا او مست و تنها می‌رود

21. هرکجا رو می‌نماید می‌برد یک شهر دل

22. ترک تاتارست پنداری به یغما می‌رود

23. خواهمش دامن بگیرم تا دهد بوسی به من

24. لیک قاآنی ندانم می‌دهد یا می‌رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامت من مسکین کسی کند که نداند
* که عشق تا به چه حدست و حسن تا به چه غایت
شعر کامل
سعدی
* آن خط عنبرشکن بر برگ گل دانی چراست
* نافه مشکست کاندر جیب نسرین کرده‌اند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* دل آگاه در پیری زغفلت بیش می لرزد
* که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می آید
شعر کامل
صائب تبریزی