قاآنی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 43

1. پیر مغان جام میم داد دوش

2. از دو جهان بانگ برآمد که نوش

3. می‌روی و از عقبت می‌رود

4. جان و تن و دین‌ و دل و عقل و هوش

5. رفتی و برخاست فغانم ز دل

6. آمدی از راه و نشستم خموش

7. بر من و یاران شب یلدا گذشت

8. بس که ز زلف تو سخن رفت دوش

9. آب دو چشمم همه عالم گرفت

10. وآتش جانم ننشیند ز جوش

11. کاش بسازند ز خاکم سبو

12. بو که حریفان بکشندم به دوش

13. سرد شد از حکمت ناصح دلم

14. کآتش من بیند و گوید مجوش

15. تا به جمال توگشودیم چشم

16. از سخن خلق ببستیم گوش

17. ناصح از آن چهره نپوشیم چشم

18. گر تو توانی نظر از ما بپوش

19. رعد بنالد ز تجلی برق

20. از تو کنون جلوه و از ما خروش

21. پردهٔ دعوی بدرد دست غیب

22. گر نبود فضل خدا عیب‌پوش

23. نالهٔ قاآنی اگر بشنود

24. از جگر سنگ برآید خروش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
* دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
شعر کامل
سعدی
* سرمایه نجات بود توبه درست
* با کشتی شکسته به دریا چه می روی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
* کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر کامل
صائب تبریزی