قاآنی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 279 - بر سبیل تغزل و ترکیب‌بند گوید

1. گر خضر دهد آب بقایت به زمستان

2. مستان بستان جام می از ساقی مستان

3. بستان به شبستان قدح از دست نگارین

4. کز روی دلارا شکند رونق بستان

5. ترکی‌که به خوناب جگر دارد معجون

6. در هر نظری اشک تر زهدپرستان

7. لعل لب دلدار گز و خون رزان مز

8. در خرقهٔ سنجاب خز و کنج شبستان

9. درکش می چون خون سیاووش به بهمن

10. کز نیرویش از دست رود رستم دستان

11. خمر عنبی خواهم و بستانی کاو را

12. نارنج غیب سیب زنخ نار دو پستان

13. اینست علاج دل بیمار طبیبا

14. سودم ندهد شیرهٔ عناب و سپستان

15. چون بادهٔ ‌گلگون بودت‌ گو نبود گل

16. فرخنده بهارست به میخواره زمستان

17. خستی دلم ای دوست به دستگان نگارین

18. دستان تو ای بس‌که بگویند به دستان

19. بیرحمی و یک ذره وفا در دل تو نیست

20. تخمیست مروت ‌که در آب و گل تو نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
* واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
شعر کامل
حافظ
* هر چند که گردید چو کافور مرا موی
* دل سرد نگردید ز دنیا سرمویی
شعر کامل
صائب تبریزی
* یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک
* عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
شعر کامل
هلالی جغتایی