قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 115

1. چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت

2. که هر نفس که کشیدم ز سینه، عالم سوخت

3. ز جور چرخ، دلم در میان بخت سیاه

4. چو جان اهل مصیبت به شام ماتم سوخت

5. تبسمِ که نمک‌پاش ریش دل‌ها شد؟

6. که داغ‌های دلم در میان مرهم سوخت

7. به راه عشق تو لب‌تشنگان بادیه را

8. جگر ز العطش آب خضر و زمزم سوخت

9. دلم ز شعله سودای عارضی گرم است

10. چنان که نام دلم هرکه برد، دردم سوخت

11. چو کرد صبحدم اظهار عشق گل، بلبل

12. چنان ز شرم برافروخت گل، که شبنم سوخت

13. فغان که در دل قدسی ز برق حسرت دوش

14. متاع صبر و شکیب آنچه بود در هم سوخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
* بلک آتش در همه آفاق زد
شعر کامل
مولوی
* برخاست نیشکر که ز قد تو دم زند
* از هم جدا جدا شد و ببریده بندبند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ریشه نخل کهنسال از جوان افزون ترست
* بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
شعر کامل
صائب تبریزی