قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 167

1. غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد

2. لاله را بی تو گل داغ به دامن باشد

3. صبح را با شب ما تیره سرانجامی چند

4. سینه بی‌مهرتر از سینه دشمن باشد

5. دانی ای دل که چه خونها به دل غنچه کنم

6. داغهای جگر لاله گر از من باشد

7. همنشین پندت اگر نیست، کمِ بخیه مگیر

8. تازه کن زخم مرا، گرچه به سوزن باشد

9. زنگ بیگانگی از آینه ما بردند

10. آشنارویی ما بر همه روشن باشد

11. از پی ناقه، فغان جرسم برد از هوش

12. ناله دل نرم کند، گرچه ز آهن باشد

13. نسبت کعبه و دیرم نبود دور از هم

14. سبحه در دستم و زنار به گردن باشد

15. از تماشای بتان بی تو تسلی نشوم

16. گرچه نظاره‌ام از چشم برهمن باشد

17. شب وصل تو ز نظاره نمی‌گردد سیر

18. دیده چون شمع اگر تا مژه روشن باشد

19. بس که تاثیر ندارد نفسم چون قدسی

20. نشکفد غنچه، صبا گر نفس من باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
* چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
* کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
شعر کامل
حافظ
* چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
* نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی