قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 208

1. عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد

2. مبادا گردنی زین قید، آزاد

3. همین دانم که کارم رفته از دست

4. نمی‌دانم که کارم با که افتاد

5. ز غم مردم، که چون من کشته گردم

6. که خواهد خواست عذر تیغ جلاد؟

7. ز بس ویرانه‌جویی، بعد مردن

8. ز خاکم خانه نتوان کرد بنیاد

9. نهد در سینه، دل بر پای غم، رو

10. شناسد صید آنجا قدر صیاد

11. مرا گر خانه ویران کرد، شاید

12. که گردد آسمان را خانه‌آباد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تابر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
* پنجه های دست مردم سر فرو کرد از چنار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* صاف چون آیینه می باید شدن با خوب و زشت
* هیچ چیز از هیچ کس در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا عقل داشتم نگرفتم طریق عشق
* جایی دلم برفت که حیران شود عقول
شعر کامل
سعدی