قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 31

1. شبی هرکس به بزم دلستانی جا کند خود را

2. دمی صدبار دل با دیده‌اش سودا کند خود را

3. شب وصل است و دل عهد خیالت تازه می‌سازد

4. که امشب فارغ از تنهایی فردا کند خود را

5. عنان دل به دست بیخودی افتاده می‌ترسم

6. که بی‌تابانه حرفی گوید و رسوا کند خود را

7. به دشت بی‌سرانجامی چنان گردیده قدسی گم

8. که عمری بایدش گردید تا پیدا کند خود را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نامۀ سربسته آمدغنچه و مضمون او
* حسب حال بلبل و شرح دل پر خون او
شعر کامل
جامی
* ای خوشا خلعت نوروزی بستان افروز
* جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
شعر کامل
وحشی بافقی
* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی