قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 443

1. گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی

2. به که باشد گردنش بی طوق فرمان کسی

3. معذرت خواهم، ندانم، یا کنم دعوای خون

4. گر رسد روز جزا دستم به دامان کسی

5. کو جنون تا پنجه‌ام قید گریبان بگسلد؟

6. پیرهن تا کی بود چون غنچه زندان کسی؟

7. ابر را نشنیده‌ام هرگز ببارد خون، مگر

8. بر گرفتند آستین از چشم گریان کسی؟

9. آتش جانسوز، می‌دانم کسی غیر تو نیست

10. بهر آن سوزم چو بینم داغ بر جان کسی

11. از حریفان بیشتر بر روی ساقی واله است

12. از قدح ترسم، نباشد چشم گریان کسی!


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در کنج قفس چند کنی بال فشانی؟
* بس نیست ترا آنچه ز پرواز کشیدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز بس که گشته ام از فکر آن میان باریک
* زشرم مردم باریک بین نهان شده ام
شعر کامل
جامی
* اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
* به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
شعر کامل
حافظ