قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 85

1. از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست

2. در خم زلفت دلم را شانه محراب دعاست

3. گرچه دست کوتهم بیگانه است از گردنت

4. همتی دارم که با سرو بلندت آشناست

5. میرم از غیرت چو چشم حسرتم در بر کشد

6. خاک راهت را که چشم توتیا را توتیاست

7. دست در زلف تو دارم چون توانم بود امن؟

8. بر تنم هر تار پیراهن به جای اژدهاست

9. مردم چشمم پریشانند از بی‌طاقتی

10. تا دلم را دست بی‌تابی در آن زلف دوتاست

11. با خیال خاک پایت الفتی دارد از آن

12. مردم چشم مرا صد چشم حسرت در قفاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن نقطه که پیرایهٔ پرگار وجود است
* خالی است که بر کنج لب نوش تو افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
* خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* در گلستانی کان گلبن خندان بنشست
* سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست
شعر کامل
سعدی