حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 168

1. گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

2. بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

3. به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم

4. شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد

5. پیام داد که خواهم نشست با رندان

6. بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد

7. رواست در بر اگر می‌تپد کبوتر دل

8. که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد

9. بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل

10. چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

11. به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم

12. که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

13. فغان که در طلب گنج نامه مقصود

14. شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

15. دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

16. بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد

17. هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر

18. در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال
* همچون بنفشه بر سر زانو نهاده‌ایم
شعر کامل
حافظ
* صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
* بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* آتشین خوی مرا پاس دل من نیست نیست
* برق عالم سوز را پروای خرمن نیست نیست
شعر کامل
رهی معیری