حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 184

1. دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

2. گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

3. ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

4. با من راه نشین باده مستانه زدند

5. آسمان بار امانت نتوانست کشید

6. قرعه کار به نام من دیوانه زدند

7. جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

8. چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

9. شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد

10. صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

11. آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع

12. آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

13. کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

14. تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جای دل در سینه صد پاره دارم آتشی
* شعله را چون گل درون پیرهن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
* وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
شعر کامل
مولوی
* ظاهر قرآن چو شخص آدمیست
* که نقوشش ظاهر و جانش خفیست
شعر کامل
مولوی