حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 295

1. سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ

2. که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ

3. به جلوه گل سوری نگاه می‌کردم

4. که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ

5. چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور

6. که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ

7. گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم

8. نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ

9. زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن

10. دهان گشاده شقایق چو مردم ایغاغ

11. یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست

12. یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ

13. نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان

14. که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
* گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
شعر کامل
حافظ
* از صحبت مردم دل ناشاد گریزد
* چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
شعر کامل
رهی معیری