حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 341

1. گر من از سرزنش مدعیان اندیشم

2. شیوه مستی و رندی نرود از پیشم

3. زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست

4. من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم

5. شاه شوریده سران خوان من بی‌سامان را

6. زان که در کم خردی از همه عالم بیشم

7. بر جبین نقش کن از خون دل من خالی

8. تا بدانند که قربان تو کافرکیشم

9. اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا

10. تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم

11. شعر خونبار من ای باد بدان یار رسان

12. که ز مژگان سیه بر رگ جان زد نیشم

13. من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس

14. حافظ راز خود و عارف وقت خویشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل
* در دامنش آویز که با وی خبری هست
شعر کامل
عرفی شیرازی
* پس از تحمل سختی امید وصل مراست
* که صبح از شب و تریاک هم ز مار آید
شعر کامل
سعدی
* رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند
* مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند
شعر کامل
مولوی