حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 433

1. ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی

2. لطف کردی سایه‌ای بر آفتاب انداختی

3. تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت

4. حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی

5. گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش

6. جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی

7. هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت

8. زان میان پروانه را در اضطراب انداختی

9. گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما

10. سایه دولت بر این کنج خراب انداختی

11. زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن

12. تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی

13. خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال

14. تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی

15. پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه

16. و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی

17. باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم

18. شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی

19. از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست

20. حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی

21. و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف

22. چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی

23. داور دارا شکوه‌ای آن که تاج آفتاب

24. از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی

25. نصره الدین شاه یحیی آن که خصم ملک را

26. از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
* جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
شعر کامل
سعدی
* من از بیگانگان دیگر ننالم
* که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
شعر کامل
حافظ
* خاک شد دیدۀ غمدیدۀ مجنون و هنوز
* چشم جان جانب لیلی نگرانست او را
شعر کامل
جامی