حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 482

1. ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

2. اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

3. چوگان حکم در کف و گویی نمی‌زنی

4. باز ظفر به دست و شکاری نمی‌کنی

5. این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را

6. در کار رنگ و بوی نگاری نمی‌کنی

7. مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا

8. بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی

9. ترسم کز این چمن نبری آستین گل

10. کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی

11. در آستین جان تو صد نافه مدرج است

12. وان را فدای طره یاری نمی‌کنی

13. ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک

14. و اندیشه از بلای خماری نمی‌کنی

15. حافظ برو که بندگی پادشاه وقت

16. گر جمله می‌کنند تو باری نمی‌کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* کفر و دین روشن ضمیران را نمی سازد دو دل
* کی شود شبنم دورو، گر بر گل رعنا نشست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
* باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
شعر کامل
حافظ