حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 492

1. سلامی چو بوی خوش آشنایی

2. بدان مردم دیده روشنایی

3. درودی چو نور دل پارسایان

4. بدان شمع خلوتگه پارسایی

5. نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای

6. دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

7. ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا

8. فروشند مفتاح مشکل گشایی

9. عروس جهان گر چه در حد حسن است

10. ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی

11. دل خسته من گرش همتی هست

12. نخواهد ز سنگین دلان مومیایی

13. می صوفی افکن کجا می‌فروشند

14. که در تابم از دست زهد ریایی

15. رفیقان چنان عهد صحبت شکستند

16. که گویی نبوده‌ست خود آشنایی

17. مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع

18. بسی پادشایی کنم در گدایی

19. بیاموزمت کیمیای سعادت

20. ز همصحبت بد جدایی جدایی

21. مکن حافظ از جور دوران شکایت

22. چه دانی تو ای بنده کار خدایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما قصهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم
* از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
شعر کامل
حافظ
* حسنی که کامل افتاد ایجاد می کند عشق
* هر قطره اشک این شمع پروانه دگر شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
* که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
شعر کامل
فروغی بسطامی