هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 23

1. گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت

2. گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت

3. گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق

4. گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت

5. هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل

6. چون سایه به پایش فکند رحل اقامت

7. در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند

8. دل می‌کشدم باز به آن جلوهٔ قامت

9. عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی

10. در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت

11. دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروز

12. دست من و دامان تو فردای قیامت

13. امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ

14. بر خاک شهیدان تو خار است علامت

15. ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است

16. هاتف به چه رو می‌کندم باز ملامت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای هفت گردون مست تو ما مهره‌ای در دست تو
* ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا
شعر کامل
مولوی
* آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
* صبر و آرام تواند به من مسکین داد
شعر کامل
حافظ
* چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
* چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ