هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 52

1. پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش

2. که داغ تازه‌ای بگذاردم بر دل ز هجرانش

3. پس از عمری که می‌گردد به کامم یک نفس گردون

4. نمی‌دانم که می‌سازد؟ همان ساعت پشیمانش

5. چو از هم آشیان افتاد مرغی دور و تنها شد

6. بود کنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش

7. ز بی‌تابی همی جویم ز هر کس چارهٔ دردی

8. که می‌دانم فرو می‌ماند افلاطون ز درمانش

9. دلش سخت است و پیمان سست از آن بی‌مهر سنگین‌دل

10. نبودم شکوه‌ای گر چون دلش می‌بود پیمانش

11. به من گفتی که جور من نهان می‌دار از مردم

12. تو هم نوعی جفا می‌کن که بتوان داشت پنهانش

13. تن هاتف نزار از درد دوری دیدی و دردا

14. ندانستی که هجرانت چها کرده است با جانش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زلف تو برد دین و دل و عقل و هوش من
* شب پاک خانه را نتوان رفتن این چنین
شعر کامل
صائب تبریزی
* در گلستانی کان گلبن خندان بنشست
* سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* هر ذره که در خاک زمینی بوده است
* پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
شعر کامل
خیام