هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 78

1. شکست پیر مغان گر سرم به ساغر می

2. عجب مدار که سرها شکسته بر سر می

3. ستم به ساغر می‌شد نه بر سر من اگر

4. شکست بر سر من می فروش ساغر می

5. غذای روح بود بوی می‌خوشا رندی

6. که روح پرورد از بوی روح پرور می

7. نداشت بهره‌ای آن بوالفضول از حکمت

8. که وصف آب خضر کرد در برابر می

9. نه لعل راست نه یاقوت را نه مرجان را

10. به چشم اهل بصیرت صفای جوهر می

11. نماند از شب تاریک غم نشان که دگر

12. طلوع کرد ز خم آفتاب انور می

13. چه دید هاتف می کش ندانم از باده

14. که هر چه داشت به عالم گذاشت بر سر می


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
* ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
شعر کامل
جامی
* به عالم هر دلی کاو هوشمند است
* به زنجیر جنون عشق، بند است
شعر کامل
شیخ بهایی
* قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
* در نظر قدر با کمال محمد
شعر کامل
سعدی