حزین لاهیجی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 18 : در مدح حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام

1. چون شست غمزۀ تو گشاد کمان دهد

2. صیدافکنی خدنگ قضا را نشان دهد

3. شهد از حدیث تلخ تو شیرین دهان برد

4. لب گر دهد خدا، لب شکّرفشان دهد

5. لطفت میان معجز و سحر امتزاج داد

6. لعلت میان آتش و آب اقتران دهد

7. هر فتنه ای که زیر سر روزگار نیست

8. زلف تو سر به جان من ناتوان دهد

9. دیدم به باغ لب به لب غنچه داشتی

10. ترسم نهفته بوسه تو را بر دهان دهد

11. خضر خطی فرست خدایا به رهبری

12. کین جان تشنه را خبری زان دهان دهد

13. از طالع دژم طمع خام ابلهی ست

14. وصل تو دولتی ست که بخت جوان دهد

15. خونش به کیش تیغ تغافل شود حلال

16. هرکس که دل به دلبر نامهربان دهد

17. در عشق گشته شور غزلخوانیم بلند

18. كلكم صفیر بلبل عرش آشیان دهد

19. جانم به جوی تیغ تو آب روان دهد

20. جسمم همای تیر تو را استخوان دهد

21. خونین دل مرا به کجا برده ای؟ بیار

22. تا مایه ای به دیدۂ گوهرفشان دهد

23. میرم به پای ساقی چشمت که دورها

24. ته جرعه ای اگر دهدم سر گران دهد

25. خواهم کشید خضر صفت آب زندگی

26. از جویبار تیغت اگر عمر، امان دهد

27. چون چاک جَیب صبح شکافی ز نو مرا

28. هر دم به سینه، خنجر مژگان از آن دهد

29. تا داغ دلفروز تو از چاک سینه ام

30. چون مهر پرتو از افق خاوران دهد

31. هر دل که تافت از دو جهان روی بندگی

32. عشقش به دست غمزۀ گیتی ستان دهد

33. آموختم به مرغ چمن گرم ناله ای

34. تا آتشی به خار و خس آشیان دهد

35. ز آسودگی به تنگم، کو عشق باد دست

36. تا کشور دلم به ستم گستران دهد؟

37. پایم به راه هرزه دوی ها ز کار ماند

38. کو جذبه ای که مقصد ما را نشان دهد؟

39. درمانده ایم شوق گریبان کشی کجاست؟

40. تا دست من به دامن پیر مغان دهد

41. شوریده است خاطرم از فکر کفر و دین

42. مستی مگر خلاصیم از این و آن دهد

43. ساقی روا مدار که سامان نوبهار

44. تاراج حادثات به باد خزان دهد

45. انصاف نیست غارت ایّام رایگان

46. نقد چمن به صیرفی مهرگان دهد

47. گلشن فسرده است بکش دامنی به ناز

48. تا جلوۀ تو زیب گل و گلستان دهد

49. بخشد لبت به غنچه شراب تبسّمی

50. رنگت به جام لاله می ارغوان دهد

51. بخرام در چمن که نهال تو سرو را

52. از شیوۀ خرام به آب روان دهد

53. از می بیار یک نفس آبی به روی کار

54. شاید که شست و شوی ازین خاکدان دهد

55. آن می که در دماغ گشاید چو بال و پر

56. پرواز اوج کنگرۀ لامكان دهد

57. دارم طمع ز فیض تو یا رب درین صبوح

58. ذوقی که جام ساقی کوثر به جان دهد

59. کان کَرَم، امام امم، واهب نعم

60. كز فيض دم، به عیسی مریم روان دهد

61. افروختم به منقبتش شمع خامه را

62. تا روشنی به انجمن قدسیان دهد

63. از ریشه کنده معدلتش خار ظلم را

64. گنجشک را به چنگَلِ باز، آشیان دهد

65. ای صفدری که بر صف خصمت ره گریز

66. گیرد اجل كفت، چو به اشقر عنان دهد

67. روزی رسان یمین تو خصم يسار را

68. باریک آبی، از دم تیغ یمان دهد

69. فیض غمت عطيّه فرستد به جان و دل

70. ابر کَفَت وظیفه به دریا و کان دهد

71. تا از کف تو ساغر ایمان گرفته ام

72. دستم سبو به دوش نُهم آسمان دهد

73. بر پیکر خبیث حسودان جاه تو

74. هر مو که سر کشید، خواص سنان دهد

75. چون طوطيان مست، زند غوطه در شکر

76. مدح تو کام خامۀ شیرین زبان دهد

77. شاها روا مدار که گردون کج مدار

78. از درد دوست، کام دل دشمنان دهد

79. بیرون بزم، سوخته پروانۀ تو را

80. تا کی چوشمع، داغ دل آتش به جان دهد؟

81. در وادی فراق، ز شبهای قیرگون

82. بختم نوید خسروی قیروان دهد

83. کینم بخواه از شب هجران که تا به کی

84. گیرد ز دیده خواب و به بخت ارمغان دهد؟

85. مپسند عاقبت که شکرخواره طوطیت

86. در تیره خاک هند جگرخواره جان دهد

87. وقت است وقت، کاین دل کشتی شکسته را

88. خاک درت ز موج حوادث امان دهد

89. گرید دلم، چو تلخی هجر آیدش به یاد

90. خندد لبم، چو بوسه بر آن استان دهد

91. منّت کش عطيّۀ كام جهان نیم

92. نستانمش ز بخت اگر رایگان دهد

93. هر دل که ذوق چاشنی درد عشق یافت

94. کی کام خویشتن به مراد جنان دهد؟

95. دنیا اگر عزیز متاعی بُدی چرا

96. قسّام معدلت به فرومایگان دهد؟

97. لوح از حدیث غیر تو شستم، نیم ظهیر

98. تا خامه ام طراز قزل ارسلان دهد

99. سلمان نیم که خامۀ معنی نگار من

100. آرایش جریدۀ نوبانیان دهد

101. مستان عشق را به سواد سخن حزین

102. کِلْکِ سبکْ عنانِ تو رطل گران دهد

103. در خامۀ کسی نبود جز تو چاشنی

104. شکّر ندیده ایم نی خیزران دهد

105. آب حیات در ظلمات دوات توست

106. این چشمه سار زندگی جاودان دهد

107. تحریک شوق دست فروماندۀ تو را

108. تا چند بار خامه به دوش بنان دهد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بغرید برسان ابر بهار
* زمین کرد پر آتش از کارزار
شعر کامل
فردوسی
* وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها
* بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها
شعر کامل
سعدی
* دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
* باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
شعر کامل
سعدی