حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 245

1. یک دل به دیاری که وفا صاحب تاج است

2. بی سكّۀ داغت نبود، آنچه رواج است

3. شاهنشهیم باج ز افتاده نگیرد

4. هر سر که بلند است، مرا زیر خراج است

5. من کودک یونان کدۀ صاف دلانم

6. لوح سبقم ساده تر از صفحۀ عاج است

7. بیماری عشق است، چه آید ز مسیحا؟

8. بی فایده جان می کنم و مرگ علاج است

9. هر لحظه فلک لعبتی از پرده برآرد

10. این پیر خرف، بین چقدر طفل مزاج است

11. ای دولت ازین عرصه که ماییم کران گیر

12. از ما سر پا خورده، به هر جا سر و تاج است

13. گم شد ره بیرون شد، از آن زلف حزین را

14. ای دل بفروز آتش آهی، شب داج است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر دانۀ اشکی که به راه تو فشاندم
* از فیض وفا، مهر گیاهی شد و برخاست
شعر کامل
حزین لاهیجی
* مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
* قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ
* خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
* من مشت خون خویش نمودم حلال تو
شعر کامل
صائب تبریزی