حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 306

1. تا کی ز جوی هر مژه ام اشک و خون رود

2. یک ره ز در درآ، که غم از دل برون رود

3. در پیش چشم من نگهت با رقیب بود

4. این داغ حسرت از دل آزرده چون رود؟

5. خون می رود ز دیدۀ ما دل شکستگان

6. از شیشۀ شکسته، می لاله گون رود

7. عطّار زلف او چه کند با دماغ من؟

8. نشنیده ام ز فکر پریشان جنون رود

9. هر کس به عالم آمد و بشکست پای سعی

10. با دست خالی از در دنیای دون رود

11. گر طعنه زد، مرنج حزین از امام شهر

12. بسیار ازین میانۀ عقل و جنون رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همت مردانه می خواهد گذشتن از جهان
* یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند
شعر کامل
صائب تبریزی
* کدامین آتشین رخسار بزم افروز عالم شد؟
* که خون زاهدان خشک، جوش ارغوان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
* آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
شعر کامل
حافظ