حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 449

1. ز چابک دستی دل، در کفم خارا زبون افتد

2. ز برق تیشۀ من، آتشی در بیستون افتد

3. عنان برتافتم از کین گردون نالۀ خود را

4. نيالایم به خونش تیغ، چون دشمن زبون افتد

5. گره تا می توانی زد بزن ای چرخ بر کارم

6. مبادا گوهر من در کف دنیای دون افتد

7. نفس در سینۀ من دست و پا گم کرده می گردد

8. چه باشد حال غوّاصی که در دریای خون افتد؟

9. حزین اندیشه در کار تو حیران است دانا را

10. نمی بایست دل، دست و گریبان جنون افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای مطرب جان چو دف به دست آمد
* این پرده بزن که یار مست آمد
شعر کامل
مولوی
* سر حق را بر سر دار فنا کرد آشکار
* در طلب منصور الحق همت مردانه کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک
* کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان
شعر کامل
خاقانی