حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 493

1. بانگی به حریفان فرو رفته صبا زد

2. گلبن زنو آراسته شد، مرغ نوا زد

3. دل شور برآورد ز آسوده مزاجان

4. زاشفته صفیری که در آن زلف دوتا زد

5. در مهد گران خواب عدم بود دو عالم

6. آن روز که ما را ستم عشق صلا زد

7. هر دل که به سیلاب جنون خانه نپرداخت

8. آلودگیى داشت، در خوف و رجا زد

9. در شهر فنا، شحنه غیور است، حذر کن

10. هر کس که سرافراخت، به شمشیر فنا زد

11. جایی که غم عشق بود مهر پدر چیست؟

12. یعقوب خمش گشت و دلم وا اسفا زد

13. دست هوس از نعمت کونین کشیدیم

14. این همّت مردانه به عالم سر پا زد

15. در نکته حزین نقش حریفی چو تو ننشست

16. هرجا رقمی زد نی کلک تو، به جا زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو بخشایش پاک یزدان بود
* دم آتش و آب یکسان بود
شعر کامل
فردوسی
* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* ندارم گر چه در خرمن پر کاهی، به این شادم
* که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
شعر کامل
صائب تبریزی