حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 544

1. داریم به کف زلفی، محشر به کمین اندر

2. در هر شکن است آن را صد نافۀ چین اندر

3. از سر چوقدم کردم در راه سرکویش

4. دوزخ به يسار افتاد، جنّت به يمين اندر

5. پیمانۀ لعلش را کوثر ز سیه مستان

6. میخانۀ چشمش را، صد کعبۀ دین اندر

7. بتخانۀ مویش را صد باخته دین بنده

8. آتشگه رویش را صد شعله جبین اندر

9. ناخن مزن ای غیرت بر سینۀ پرداغم

10. حسرتکده ها دارم، هر گوشه دفین اندر

11. ابلیس شود خیره، آدم چو رخ افروزد

12. حیرتکده ها داری دریک کف طين اندر

13. آزاده روی سر کن بنیوش حزین از ما

14. عیسی به فلک بر شد، قارون به زمین اندر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
* که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
شعر کامل
سعدی
* با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
* که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
شعر کامل
حافظ
* عود است زیر دامن یا گل در آستینت
* یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
شعر کامل
سعدی