حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 615

1. حاجت اگر بری، در دولتسراست دل

2. محرم اگر شوی، حرم کبریاست دل

3. فتح دل شکسته میسّر شود تو را

4. در عرصۀ دو کون، مظفّر لواست دل

5. تا زخمهای سینه بدوزم، دماغ کو؟

6. تا داغ عشق را بشمارم کجاست دل؟

7. کو آن زمان که جور تو را آورد سپاس؟

8. آمد میسّر از ستمت هر چه خواست دل

9. برگ سمن حجاب ز شبنم نمی کند

10. ای گل، به پاک دیدگی ما گواست دل

11. سودای عشق مایۀ نقصان نمی دهد

12. افزود بر بضاعت اشک، آنچه کاست دل

13. مست سماع معنی بیگانه ام حزین

14. تا با زبان خامه مرا آشناست دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خیال روی تو بیخ امید بنشاندست
* بلای عشق تو بنیاد صبر برکند است
شعر کامل
سعدی
* مرا به آتش سوزنده رحم می آید
* که زندگانی خود صرف ژاژخایی کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* کسی که عیب ترا پیش چشم بنگارد
* ببوس دیده او را که بر تو حق دارد
شعر کامل
صائب تبریزی