حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 688

1. جزای دوستی از شعله رخساران غمی دارم

2. به رنگ لاله بر دل، داغ دشمن مرهمی دارم

3. عجب نبود اگر باشد ز جا جنبیدنم مشکل

4. که من بر دوش خود چون خاک، بار عالمی دارم

5. نگاه از بس شهید تیغ هجران است در چشمم

6. ز هر مژگان خون آغشته، نخل ماتمی دارم

7. نپرسید آن تغافل پیشه، احوال مرا گاهی

8. به خاطر حسرت بسیاری و صبر کمی دارم

9. به عاشق می شود از عشق، راز عالمی روشن

10. نهان در آستین از داغ او جام جمی دارم

11. تراوش می کند از خاک من کیفیّت عشقی

12. سفال کهنه ام، از بادۂ دیرین نمی دارم

13. حزین از مردم عالم، نمی بینم وفاداری

14. به عالم مردمی چشم از غبار مقدمی دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز راه نسبت هر روح با روح
* دری از آشنایی هست مفتوح
شعر کامل
وحشی بافقی
* خوردن گندم برون انداخت آدم را ز خلد
* تا بدانی پیش حق یک جو اطاعت سهل نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* از غرور بی نیازی بارها بال هما
* بر سر من سایه افکنده است و سر پیچیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی