حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 841

1. بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی

2. شاید که دهد اشک مرا رنگ حنایی

3. می در قدح و باد صبا بر سر لطف است

4. دارد چمن امروز عجب آب و هوایی

5. دولت طلبی، دامن دل را مده از دست

6. شاید که برون آید ازین بیضه همایی

7. نالیدن بلبل ز نو آموزی عشق است

8. هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی

9. کرده ست بهار عجبی خار بیابان

10. از دشت گذشته ست مگر آبله پایی

11. داده ست غمت، رخصت شبگیر به آهم

12. شاید رسد این قاصد بی درد به جایی

13. خود را برسانید به یاران سبک پی

14. می آید ازین قافله آواز درایی

15. گلشن به نسیمی شکند عهد هزاران

16. در کشور خوبان نبود رسم وفایی

17. دور از گل رویت نفسی نیست حزین را

18. مانده ست به جا، بلبل بی برگ و نوایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلی خزینه گوهر شود که چون دریا
* هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی
* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی