حزین لاهیجی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

مثنوی شمارۀ 55 : حکایت

1. ستم پیشه ای را ببستند سخت

2. که بیدادگر بود، برگشته بخت

3. عبور من افتاد از آن رهگذار

4. که گرگ دژم بود درگیر و دار

5. مرا دید و نالید برگشته روز

6. به پوزش گشاد از سر عجز، پوز

7. همی گفت خواهم که منّت نهی

8. ز چنگال شیران خلاصم دهی

9. ز نالیدنش سیل اشکم گشود

10. که ظالم به سیمای مظلوم بود

11. خرد گفت: انصاف را پاس دار

12. که زرق است و فن، کار این نابکار

13. بدو گفتم آهسته، ای لابه گر

14. دلم را مشوران، مسوزان جگر

15. خراشد دلم گرچه از زاریت

16. ولی ترسم از مردم آزاریت

17. تو آنی که از جور کینت زمین

18. بنالید پیش جهان آفرین

19. بسی کرده پیچیده، بر دست و پای

20. ز صد ورطه جستی به حکم خدای

21. برفتی سبک بر سر کار خویش

22. نیامد تو را شرم از اطوار خویش

23. کنم گرگ را گر به رحمت یله

24. بنالد ز بی رحمی من گله

25. کرم گر چه خلق الهی بود

26. تباهی گران را تباهی بود

27. گر اکنون پشیمانی از کار زشت

28. کنی گر به محراب، رو از کنشت

29. گشاید در رحمت کردگار

30. گناهت بیامرزد آمرزگار

31. کند آشتی با تو، مشکل گشای

32. تو چون صلح کردی به خلق خدای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
* چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
شعر کامل
مولوی
* لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
* گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
شعر کامل
مولوی
* زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
* شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
شعر کامل
مولوی