هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 177

1. جان خواهم از خدا، نه یکی بلکه صد هزار

2. تا صد هزار بار بمیرم برای یار

3. من زارم و تو زار دلا یک نفس بیا

4. تا هر دو در فراق بنالیم زار زار

5. از بس که ریخت گریهٔ خون در کنار من

6. پر شد از این کنار، جهان، تا به آن کنار

7. در روزگار هجر تو روزم سیاه شد

8. بر روز من ببین که چه‌ها کرد روزگار

9. چون دل اسیر توست، ز کوی خودش مران

10. دل‌داریی کن و دل ما را نگاه دار

11. کام من از دهان تو یک حرف بیش نیست

12. بهر خدا که لب بگشا، کام من بر آر

13. چون خاک شد هلالی مسکین به راه تو

14. خاکش به گرد رفت و شد آن گرد هم غبار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آنکس که دارد هش و رای و دین
* پس از مرگ بر من کند آفرین
شعر کامل
فردوسی
* غلام نرگس مستم که بامداد پگاه
* قدح به دست گرفته ز خواب برخیزد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* زبان چرب او کرد درختانی پر از زیتون
* لب شیرین او خواند به افسون سوره والتین
شعر کامل
مولوی