هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 198

1. آه از آن شوخ که تا سر نشود خاک درش

2. بر سر عاشق بیچاره نیفتد گذرش

3. ای که از عاشق خود دیر خبر می‌پرسی

4. زود باشد که بپرسی و نیابی خبرش

5. آه سرد از دل پردرد کشیدم سحری

6. غافلان نام نهادند نسیم سحرش

7. من که رشک آیدم از خال سیه بر لب او

8. چون پسندم که نشیدند مگسی بر شکرش؟

9. همچو فریاد به هر کوه که بردم غم خویش

10. زیر آن بار گران‌سنگ شکستم کمرش

11. زاهد از عشق بتان خواست مرا توبه دهد

12. مدعی بین که خدا عقل نداد این قدرش

13. گر دلم زار شد از عشق بتان غم مخورید

14. بگذارید که می‌خواهم ازین زارترش

15. لاله بر خاک شهید تو جگرگوشهٔ ماست

16. که برآورده به داغ دل خونین جگرش

17. منظر چشم هلالی وطنش باد که هست

18. میل هم‌صحبتی مردم صاحب‌نظرش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر جهان همه کامست و دشمن اندر پی
* به دوستی که جهان جای کامرانی نیست
شعر کامل
سعدی
* درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
* نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
شعر کامل
حافظ
* ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا
* ولی چه سود یکی کارگر نمی‌آید
شعر کامل
حافظ