هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 237

1. عمر رفته است و کنون آفت جانی دارم

2. گشته‌ام پیر ولی عشق جوانی دارم

3. چاره‌ساز دل و جان همه بیمارانی

4. چاره‌ای ساز که من هم دل و جانی دارم

5. کاش چون لاله دل تنگ مرا بشکافی

6. تا بدانی که چه سان داغ نهانی دارم؟

7. بر همه خلق یقین شد که وفا نیست تو را

8. لیک من از طمع خویش گمانی دارم

9. بنده‌ام خواندی و داغم چو سگان بنهادی

10. زین سبب در همه جا نام و نشانی دارم

11. ملک عشق تو جهانی‌ست که پایان‌ش نیست

12. من درین ملکم و غوغای جهانی دارم

13. جان من شرح الم‌های هلالی بشنو

14. که درین واقعه جان‌سوز بیانی دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غیر وقت آنچه شود فوت ز اسباب جهان
* عارفان را مژه نمناک نگردد هرگز
شعر کامل
صائب تبریزی
* یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ
* رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او
* کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید
شعر کامل
خواجوی کرمانی