هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 239

1. خواهم که به زیر قدمت زار بمیرم

2. هر چند کنی زنده، دگر بار بمیرم

3. دانم که چرا خون مرا زود نریزی

4. خواهی که به جان کندن بسیار بمیرم

5. من طاقت نادیدن روی تو ندارم

6. مپسند که در حسرت دیدار بمیرم

7. خورشید حیاتم به لب بام رسیدست

8. آن به که در آن سایهٔ دیوار بمیرم

9. گفتی که ز رشک تو هلاک‌ند رقیبان

10. من نیز بر آنم که از این عار بمیرم

11. چون یار به سر وقت من افتاد، هلالی

12. وقت‌ست اگر در قدم یار بمیرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل را دیوانه می دانیم ما
* عشق را فرزانه می دانیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* برین گونه گردد همی چرخ پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی
* گرفتم سال را پنهان کنی، با مو چه می سازی؟
* گرفتم موی را کردی سیه، با رو چه می سازی؟
شعر کامل
صائب تبریزی