هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 241

1. پس از عمری که خود را بر سر کوی تو اندازم

2. ز بیم غیر نتوانم نظر سوی تو اندازم

3. پس از چندی که ناگه دولت وصل اتفاق افتد

4. چه باشد گر توانم دیده بر روی تو اندازم؟

5. نبینم ماه نو را در خم طاق فلک هرگز

6. اگر روزی نظر بر طاق ابروی تو اندازم

7. تو می‌آیی و من از شوق می‌خواهم که هر ساعت

8. سر خود را به پای سر دلجوی تو اندازم

9. رقیب سنگدل زین سان که جا کرده به پهلویت

10. من بی‌دل چه سان خود را به پهلوی تو اندازم

11. دلی کز دست من شد آه اگر روزی به دست آید

12. کبابی سازم و پیش سگ کوی تو اندازم

13. هلالی را دل دیوانه در قید جنون اولی

14. اجازت ده که بازش در خم موی تو اندازم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زمانه زرد گل بر روى من ریخت
* همان مشکم به کافور اندر آمیخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* به زور گریه نتوان یار را یکرنگ خود کردن
* دورنگی اشک شبنم از گل رعنا نمی شوید
شعر کامل
صائب تبریزی
* چرا چون لاله خونین دل نباشم
* که با ما نرگس او سرگران کرد
شعر کامل
حافظ