هلالی جغتاییشاه و درویش (فهرست)

شمارهٔ 12 - حال گدا به وقت شب در جدایی شاه‌زاده

1. چون شب تیره در میان آمد

2. دل درویش در فغان آمد

3. که دل شب چرا ز مهر تهی‌ست؟

4. تیره شد روزم این چه روسیهی‌ست؟

5. چه شد آیا گرفت ماه امشب؟

6. باشد از دود دل سیاه امشب

7. هیچ شب این چنین سیاه نبود

8. گویی امشب چراغ ماه نبود

9. شد پر از دود گنبد گردون

10. روزنی نیست تا رود بیرون

11. همه روی زمین سیاه شد آه!

12. که نشستم دگر به خاک سیاه

13. جان شیرین رسید بر لب من

14. صد شب دیگران و یک شب من

15. بلکه این صد شبست نیست شکی

16. که به خونم همه شدند یکی

17. وه! که خورشید رو به ره کرده

18. رفته و روز من سیه کرده

19. آسمان واقف است از غم من

20. که سیه‌پوش شد به ماتم من

21. صبح از من نمی‌کند یادی

22. آخر ای مرغ صبح، فریادی!

23. کوس امشب غریو کم دارد

24. ز آب چشمم مگر که نم دارد؟

25. قمری از بانگ صبح لب بربست

26. تا شد از ناله‌ام فغانش پست

27. دیده‌ها بر ستاره دادم تا دم صبح

28. چون شفق می‌گریست از غم صبح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
* ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
* خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ای مطرب جان چو دف به دست آمد
* این پرده بزن که یار مست آمد
شعر کامل
مولوی