هلالی جغتاییشاه و درویش (فهرست)

شمارهٔ 31 - رفتن درویش به صحرا و ساکن شدنش در کوهی و منتظر بودنش به مقدم شاه

1. بود کوهی و بوالعجب کوهی

2. کوه دردی و کان اندوهی

3. تیغ بر فرق ماه و مهر زده

4. سنگ بر شیشهٔ سپهر زده

5. دل سختش به عاشقان در جنگ

6. از پی جنگ دامنش پر سنگ

7. تیغ او بس که خلق را کشته

8. شده از کشته گرد او پشته

9. در بهاران که سیل گلگون بود

10. سیل او آب چشم پرخون بود

11. گشت درویش با غم و اندوه

12. به صد اندوه ساکن آن کوه

13. هر گه از هجر یار نالیدی

14. کوه از این نالهٔ زار نالیدی

15. ناله برخواستی ز هر سنگی

16. رفتی آن ناله تا به فرسنگی

17. گریه چون کردی از سر اندوه

18. دجلهٔ خون روان شدی از کوه

19. کله کوه چشمه‌سار شدی

20. دامن دشت لاله‌زار شدی

21. بس که با آهوان قرار گرفت

22. انس با وحش کوهسار گرفت

23. آهوان رام او شدند همه

24. او شبان گشت و آن گروه رمه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
* ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌ها
شعر کامل
مولوی
* کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
* به که نفروشند مستوری به مستان شما
شعر کامل
حافظ
* بغرید برسان ابر بهار
* زمین کرد پر آتش از کارزار
شعر کامل
فردوسی