جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1064

1. وقت آن شد که رهِ دیر مغان برگیرم

2. سبحه از کف بنهم رطل گران برگیرم

3. می رود عمر گرانمایه بکوشم یک چند

4. مایۀ دولت ازین گنج روان برگیرم

5. رسم هستی که حجابست میان من و دوست

6. به مددگاری ساقی ز میان برگیرم

7. هرچه اطلاق توان کرد بر آن اسم وجود

8. دست از آن بازکشم خاطر از آن برگیرم

9. هیچ ناگفته به مهر تو شدم شُهرۀ شهر

10. آه اگر مُهر خموشی زبان برگیرم

11. می خورم خون دل از جام غم آن روز مباد

12. که من این ساغر عشرت ز دهان برگیرم

13. جامی از جمله جهان دل ببرد شاهد عشق

14. گر نقابش به سرانگشت بيان برگیرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلم گومده تعلیم بیداد آن پَری رو را
* که جز خوی نکو لایق نباشد روی نیکو را
شعر کامل
جامی
* یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
* جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
شعر کامل
حافظ
* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ