جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1089

1. کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا کنم

2. که به مکّه منزل و گه در مدینه جا کنم

3. برکنار زمزم از دل برکشم یک زمزمه

4. وز دو چشم خون فشان آن چشمه را دریا کنم

5. صد هزاران دی درین سودا مرا امروز کشت

6. نیست صبرم بعد ازین کامروز را فردا کنم

7. یا رسول الله به سوی خود مرا راهی نمای

8. تازفرقِ سر قدم سازم ز دیده پا کنم

9. آرزوی جنت المأوا برون کردم ز دل

10. جنّتم این بس که بر خاک درت مأوا کنم

11. خواهم از سودای پابوست نهم سر در جهان

12. یا به پایت سر نهم یا سر درین سودا کنم

13. مُردم از شوق تو معذورم اگر هر لحظه ای

14. جامی آسا نامۀ شوق دگر انشا کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ
* آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
* الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
شعر کامل
سعدی
* عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
* برگیر و دهل می‌زن کان ماه پدید آمد
شعر کامل
مولوی