جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 111

1. هر کجا جلوه کند آب بت چالاک آنجا

2. خواهم از شوق کنم جامۀ جان چاک آنجا

3. مبریدم ز سرِ راهش اگر میرم زار

4. بگذارید خدا را که شوم خاک آنجا

5. مزن آتش به من ای آه در آن کوی مباد

6. دود خیزد ز سرِ این خس و خاشاک آنجا

7. شدم آوارۀ شهری زگرفتاری دل

8. که ز خونریز غریبان نبود پاک آنجا

9. پای جایی که نهد کاش گذارد اول

10. که به مژگان ز خس و خاک کنم پاک آنجا

11. دور از آن مه گذرانم ز فلک ناوک آه

12. تا چه سان می گذراند دل غمناک آنجا

13. جامی از خون دل آلوده مکن صیدگهش

14. که نبندند چنین صید به فتراک آنجا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
* نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
شعر کامل
حافظ
* کس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما
* روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* آتشی بویی ز دلجویی نمی آید ز تو
* چشمه ام کاری به جز زاری نمی آید ز من
شعر کامل
رهی معیری