جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1125

1. دردا که درآمد به درت پای به سنگم

2. شد پای گذشتن ز سر کوی تو لنگم

3. در بسته و دیوار بلندست برون آ

4. کز تنگ دلی با در و دیوار به جنگم

5. اول رخ من زرد شد آنگاه به خون سرخ

6. سودای تو گرداند بسی رنگ به رنگم

7. خلوتگه وصل است مکن بند قبا تنگ

8. کز پیرهنت هم من دلخسته به تنگم

9. شد قامت من چنگ و نوای طربم نیست

10. سررشتۀ وصل تو نیفتاد به چنگم

11. روی تو مرا آینۀ صنع الاهی است

12. گو خطّ تو مپسند بر آن آینه زنگم

13. گفتی که چو جامی ز سرِ خود بگذر زود

14. در معرض حکم تو چه امکان درنگم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ دانی که چرا پسته چنان می‌خندد
* زانکه گفتم که بدان پسته دهن می‌مانی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
* مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
شعر کامل
حافظ
* سرمایه نجات بود توبه درست
* با کشتی شکسته به دریا چه می روی؟
شعر کامل
صائب تبریزی